«شریف باجور» نامی که در تاریخ محيط زيست اين سرزمين جاودانه شد؛ او با دست‌های همیشه تاول زده به جنگ شراره‌های آتش رفت و بال خود را چون پروانه‌ای عاشق به گرد شمع طبیعت آنقدر سایید تا همانند ققنوسی در افق رویای صیانت از بلوط‌های مریوان، در نهایت در آسمان گم شد و پرکشید. شریف، مرد شریفی بود که با عزت رفت و باجرات در قلب آتش زیست. او که به گفته خود از سال ٨٦ به عضو انجمن« سبز چیا» درآمده بود، برای ممد حیات محیط زیست نفس می‌کشید. آن شبي كه كرمانشاه لرزيد، قلب شريف نيز لرزيد، او با پای پیاده راه سرپل ذهاب را با عشق به همدلی و همدردی هموار کرد تا شايد ذره‌اي از سوگ هموطنان زلزله‌زده خود را بكاهد. چندي پيش با شريف باجور درباره كمپين «تنفگ شكسته»، اعتصاب غذا و پياده‌روي براي اعتراض به تخريب‌هاي زيست محيطي و ديگر نگراني‌ها و دغدغه‌هاي زيست محيطي كردستان گفت‌وگويي داشتيم اما شوربختانه مرگ فرصت انتشار آن را در زمان حيات شريف نداد. حادثه‌‌اي تلخ كه محيط‌زيست ايران زمين را داغدار كرد؛ برای آشنايی با اين بزرگمرد، بخش‌هايي از اين مصاحبه را منتشر كرده‌ايم كه باهم مي‌خوانيم.

 

اجازه بدهید که از خودتان شروع کنیم و مخاطب‌های‌مان بیشتر با شما آشنا بشوند. شریف باجور کیست و چه کارهایی انجام داده است؟

عضو انجمن سبز چیای مریوان هستم. از سال ۸۶ در انجمن سبز چیا که همان‌طور که از نامش پیداست یک انجمن زیست محیطی است، مشغول به فعالیت هستم.

 

آیا از فعالیت انجمن تا کنون راضی هستید؟

اصول هر کاری و حرکت در هر سازمانی بر مبنای تعاریفی که در آن سازمان انجام گرفته، مشخص می‌شود. انجمن زیست محیطی هم بر همین اساس و از لحاظ کارکردی باید همچون یک سازمان مدنی در جامعه، مطابق با شرایط جامعه خود پیش برود و ارزیابی شود. من نسبت به انجمن و کار و موقعیتی که در آن هستم همیشه اعتراض داشته‌ام و فکر می کنم کارها آن طور که باید پیش نمی‌رود؛ اما امیدواریم و از طرف دیگر هم با بررسی وضعیت فعلی جامعه نیز تا حدودی می‌توان گفت از مسیر پیش روی‌مان هم راضی هستیم اما اقرار می کنم که عاشق محیط زیست و جنگل های زاگرس هستم و تا آخرین نفس برای حفظ بلوط زاگرس جان می دهم.

 

ارتباط انجمن با سایر انجمن‌های محیط زیستی شهرهای کرد نشین چگونه است؛ آیا ارتباطی با دیگر انجمن‌های محیط زیستی دارید؟

ما با انجمن های مناطق کردنشین و همچنین با دیگر انجمن‌های زیست محیطی سراسر ایران در ارتباط بوده و با يكديگر همکاری می‌کنیم. به طور اختصاصی نیز در آتش سوزی‌های جای‌جای زاگرس حضور فعال و موثر داشته‌ایم، اما حوزه تاثیر ما بیشتر شامل مناطق مریوان، سنندج، اورامانات و سقز است.

 

استقبال توده مردم نسبت به این حرکت‌ها چگونه است؟ آیا این حرکت ها در میان مردم پذيرفته شده است؟

این نهادهای مدنی، نهادهای مدرنی هستند و در جهان سنتی خیلی کاربردی نداشته‌اند. باید از خودمان بپرسیم که نشانه‌های استقبال خوب چیست؟ اینکه انجمن چیا از مردم بخواهد آتشی را خاموش کنند، کافی است که بگویم مردم استقبال کرده اند یا نه؟این تجربیات را از دنیای مدرن گرفته‌ایم و در دنیایی مدرن زندگی می‌کنیم، همین آشفتگی های جامعه و شرایط فعلی موجب می‌شود که سازمان‌ها و نهادهای مدنی شکل بگیرند. واقعیت آن است که مردم از فعالیت‌های انجمن ها استقبال می‌کنند و ما تغییرات و احساس شوق مردم را دیده‌ایم، اما برای کامل شدن نیاز به زمان داریم و به مرور این مساله روی مردم تاثیر بیشتری می‌گذارد و من امیدوارم به اینکه درست پیش می‌رویم و نتیجه‌ خوبی می‌گیریم.بسیاری از افراد شکارچی تفنگ های‌شان را زمین گذاشتند و به گروه حافظان محیط زیست پیوستند و این تنها نمونه‌ای از استقبال مردم نسبت به نهادهای محیط زیستی است.

 

نقش گروه ها و شبکه های مجازی را در گسترش و شکل دهی این‌گونه نهادها چگونه می‌بینید؟

شبکه های مجازی از آن دسته رسانه‌هایی است که می‌تواند در پیشبرد و بازنمایی درست فعالیت‌های ما نقش خوبی بازی کند. شبكه‌هاي اجتماعي همیشه در دسترس مردم است و ما از طریق این رسانه می‌توانیم به بازتاب فعالیت‌های‌مان پرداخته و بسیار سریع تر با مردم ارتباط برقرار کنیم اما یک ضعف در شبكه‌هاي اجتماعي وجود دارد؛ در واقع مردم جامعه از نظر عمل گرایی ضعیف هستند. در این چند سالی که شبكه‌هاي اجتماعي در دسترس عموم قرار گرفته است ،نتوانسته‌ایم از آن برای پر کردن شکاف و فاصله نظر تا عمل استفاده کنیم.

 

منظورتان این است که شبكه‌هاي اجتماعي مي‌تواند در دنیای واقعی هم تاثیراتی بگذارداما آیا برای آگاهی رسانی وسیع تر به جامعه در خصوص این فعالیت های زیست محیطی کار دیگری هم می‌توان انجام داد؟

در انجمن سبز چیا شبانه روزی تلاش می‌کنیم و گسترش و پیشرفت زیادی هم رقم زده‌ایم. من به شخصه وقت آن را ندارم که گروهي در شبكه‌هاي اجتماعي تشکیل دهم و از این طریق اقدام به اطلاع رسانی و آگاهی دادن به جامعه كنم ولی همکارانم این زحمت را به دوش می‌کشند.خیلی از کارهای ما بازتاب بین المللی داشته است، چند سال یک بار یک حرکت بزرگ انجام می‌دهیم و این گونه به امر آگاهی دادن معنای عملی می‌بخشیم مثلا «تفنگ شکسته»یکی از این دست فعالیت‌ها بوده است و یا من با پای پیاده از مریوان تا ثلاث باباجانی اعتصاب غذا كرده و شبانه‌روزی بدون توقف حرکت کردم، این کارها بازتاب خوب و گسترده‌ای در میان مردم منطقه داشته است.

 

چه شد که به فکر اعتصاب غذا و پیاده روی بدون توقف تا ثلاث باباجانی افتادید؟ هدف این حرکت چه بود؟

این حرکت با هدف عدم خشونت انجام گرفت؛ حرکتی بود برای آگاهی دادن در مورد خشونت‌هایی که در منطقه علیه محیط زیست انجام می‌گرفت و استقبال خوبی هم از آن شد، ۲۵۰ کیلومتر از مریوان تا ثلاث باباجانی را طی سه شبانه روز بدون توقف طی كردم تا توجه دیگران را به شعارهایی برای زندگی عاری از خشونت جلب کنم و بازتابش خیلی راضی کننده بود و یک قدم نسبت به آنچه مبارزه با عدم خشنونت می‌خوانیم، پیش رفتیم.

 

در مورد حرکت شکارچیان گفتید، «تفنگ شکسته» لطفا در مورد این کمپین توضیح بدهید؟

«تفنگ شکسته یک تفنگ پیروز و سبز است»؛ طی آموزش های انجمن سبز، احمد عزیزی از روستایی درکه، تصمیم گرفت اسلحه خود را بشکند، چند باری هم دخترش درخواست کرده بود که دیگرشکار نکند و در کلاس های آموزشی شرکت کرد و تصمیم به شکستن اسلحه‌اش گرفت و این یک کار تاریخی است و باید بتوانیم درست این اندیشه را در جامعه بازتاب بدهیم. یک روزی خدمت مردم روستای درکه رسیدیم و آنجا این جمله را نوشیتم «تفنگ شکسته یک تفنگ پیروز و سبز است»، تفنگ را شکستیم و سریع در جامعه بازتاب داده شد و خیلی ها به این جنبش پیوستند نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا این حرکت را تشویق کردند.

تاثیر اساسی در مساله برخورد ما با محیط زیست، فاجعه محیط زیست و همچنین با عدم خشونت است و با ذهنیت شکل گرفته بر مبنای فلسفه عدم خشنونت که ما از نقطه ای آن را کنترل می‌کنیم، نقطه آگاهی کامل موجودیت انسان روی این کره ای خاکی است و بقایش را در صلح با طبیعت تنظیم می‌کند. یک حرکت دیگر هم این بود سربازی که در پادگان پایش را به‌خاطر نجات یک توله سگ از دست داده بود، با حمایت بسیاری از انجمن‌ها و مشارکت انجمن تبریز توانستیم در بیمارستان از این سرباز تقدیر کنیم.

 

جریان مخالفت با احداث مینی پالایشگاه در مریوان چیست؟

ما مخالف و پیگیر هستیم که نگذاریم پالایشگاه در منطقه مریوان تاسیس شود و مضرات پالایشگاه در مریوان جای بحث نیست؛ چون از لحاظ جغرافیایی هم منطقه مناسبی برای پالایشگاه نیست و با نهادهای مربوط جلسه گذاشته ایم و مخالفت خودمان را شدیدا اعلام کرده‌ایم و انجمن های دیگر هم کاملا پشتیبان این حرکت هستند.

 

آیا دریاچه زریبار در حال خشک شدن است؟

این نگرانی درباره دریاچه زریبار، کاملا درست است، براساس اینکه دریاچه زریبار یک چشمه بزرگی است که با وجود سد، جلوی جریان طبیعی این چرخه را گرفته و وضعیت بحرانی است و جای نگرانی دارد و از جریان طبیعی خود خارج شده و کم کم پایداری خود را از دست می‌دهد ولی چشمه های جوشان و مخزن های آب باعث شده است کم شدن آب زریبار خود را نشان ندهد.

 

آیا نهادهای مربوطه دیگر کاری برای جلوگیری از این وضعیت انجام داده‌اند؟

خیر؛ هیچ کاری انجام نگرفته است. در انجمن سبز در خصوص رفتارهای مردم نسبت به دریاچه زریبار فرهنگ‌سازی و اعتراضات زیادی کرده ایم ، ولی به نتیجه نرسیدیم و نتوانستیم کار بکنیم.